آموزش موسیقی

1. شما همان کسی هستید که این صنعت به دنبال آن است

شما دقیقا همان فرد هستید. شما اول از همه باید این موضوع را بدانید. اما باید به سختی تلاش کنید تا وقتی آنها توجه شان به شما جلب می شود، بتوانید از آن استفاده کنید.

عمل: شما باید 6 روز در هفته تلاش کنید. شما باید روی صدای خودتان، ساز خودتان و تمام مهارت های خودتان تمرکز کنید تا به هنرمندی بهتر تبدیل شوید. تمام افراد بزرگ همین کار را کرده اند و هیچ کس بدون تمرین نمی تواند موفق شود.

2. همیشه منحصر به فرد باشید و همرنگ بقیه نشوید

خب، این صنعت قرار نیست این موضوع را به شما بگوید. همه به شما می گویند که باید یک آهنگ عالی بنویسید که دنبال رو بقیه باشد. یک ریتم مناسب با یک تمپوی خوب که مردم بتوانند از آن لذت ببرند و پاهای خودشان را تکان دهند و این کار باعث می شود که آن ها چند بار به شما گوش کنند. آن ها به شما نمی گویند که منحصر به فرد باشید بلکه می گویند که همرنگ بقیه باشید. اما حقیقت این است که هنرمندی که کار برجسته ارائه میدهد همیشه موفق می شود. در نتیجه شما باید استثنایی باشید.

این حقیقت دارد زیرا صنعت معمولا باعث می شود که هنرمندان همه به یک مسیر کاری سوق داده شوند. و معمولا هنرمندان متوجه می شوند که دیگر منحصر به فرد نیستند و مانند بقیه کار می کنند.

تنها راه برای این که هم مطابق میل مردم و صنعت کار کنید و هم کارهای واقعی خودتان را ارائه کنید، کاری که بسیاری از خواننده های بزرگ مانند سیا، برونور مارس، کتی پری و … انجام میدهند- این است که هزاران بار تلاش کنید، قوانین را به صورتی یاد بگیرید که بتوانید به درستی از آن ها عبور کنید و تبدیل به یک هنرمند منحصر به فرد شوید. زیرا تنها در این صورت است که می توانید بدون این که نسبت به گرایش ها مخالف باشید، نسبت به آن ها متمایز کار کنید.

سم اسمیت در سخنرانی خودش زمانی که جایزه گرمی در سال 2015 را برد و 4 جایزه دیگر را هم همان شب برد این گونه می گوید. او خیلی تلاش کرده بود، او مجبور بود ویژگی های مختلف را با هم ترکیب کند، پول، تهیه کننده- و هر چیزی که لازم بود- اما باز هم نتوانسته بود به هدف خودش برسد- تا زمانی که یک کار خاص کرد. او همه را اخراج کرد و موسیقی را در روح خودش ساخت. او تنها زمانی توانست به نبوغ خودش دست پیدا کند که دیگر تصمیم گرفت برای این صنعت موسیقی نسازد و موسیقی را درست کرد که دوست داشت بشوند. یک آهنگ در رابطه با یک مرد تنها در لندن. قلب او شکسته بود. او در رابطه با این موضوع نوشت. در نتیجه او با الهام گرفتن از درون خودش و با کمی شجاعت توانست شاهکار کند. او دیگر از موسیقی های معمولی خسته شده بود در نتیجه تصمیم گرفت کار متفاوتی ارائه دهد. نتیجه این تصمیم، 4 گرمی بود. تمام این موفقیت ها هب این دلیل بود که تصمیم گرفت به ندای درون خودش گوش دهد.

مهم ترین چالش برای هنرمندان امروزی و موسیقی نویسان این است که باید موسیقی شان ریشه در درون آن ها داشته باشد.

عمل: شما باید بسیار تلاش کنید. به مدت یک سال هر هفته یک موزیک بسازید. تا جایی که می توانید از کمک دیگران استفاده کنید. اینکار باعث می شود ایده های مختلف در اختیار شما قرار بگیرد.

3. وارد این تجارت شوید به جای این که از بیرون به آن نگاه کنید

مهم ترین مشکل انقلاب های استقلالی، این پیام است که شما میتوانید همه کارها را خودتان را انجام دهید. این یک دروغ است. برای اولین بار در تاریخ موسیقی حالا شما میتوانید خودتان موسیقی را منتشر کنید اما این بدین معنی نیست که دیگران به موسیقی شما گوش می کنند و یا این که شما موفق می شوید. همچنین کلی هزینه نیاز است تا شما بتوانید موسیقی خودتان را تکمیل کنید در نتیجه سرمایه گذاری ها میتواند یکی از مهم ترین مشکلات باشد. پس چه کاری میکنید؟

نکته اساسی این است که شما باید جای پایی برای خودتان در این صنعت داشته باشید. زیرا بیشتر هنرمندان دوست دارند خلاقیت خودشان را نشان دهند اما افرادی که در این تجارت هستند شاید خیلی از این موضوع خوششان نیاید. آن ها حتی گاهی با هم اختلاف نظر هم دارند. فکر میکنم بهترین کار این است که کسانی را در این صنعت پیدا کنید که غرغرو نباشند اما تجربه داشته باشند و کسانی باشند که خودشان هم در زمینه موسیقی کار کرده باشند. با این روش شما میتوانید رابطه خوبی با آن ها داشته باشید. زیرا آن ها میتوانند به شما در زمینه بروز خلاقیت کمک کنند.