تاریخچه افکت دیستورشن در آمپلی فایر

در دهه 1950، چندین گیتاریست آمپلیفایرهای اوور درایو دیستورشن تولید کردند. این گیتاریست ها شامل گوره کارتر، جو هیل لوئیس ، المور جیمز، ایکه ترنز و غیره بودند. در سال 2000، اوور درایو و دستورشن به بخش جدایی ناپذیری از بسیاری سبک های نوازندگی گیتار الکتریک، بلوز راک تا هوی متال و پانک هاردکور تبدیل شد. آمپهای گیتار کومبو  برای گیتار های  بیس و پیانو های الکتریک مورد استفاده قرار گرفت، اما این ساز ها محدوده فرکانس وسیعی  ایجاد می کردند و نیاز به سیستم اسپیکر با محدوده کامل داشتند. برای تولید توان آمپ نیاز به فرکانس صدای پایین، مخصوصا در ولوم های بالا می باشد. تولید فرکانس های پایین همچنین نیاز به اسپیکر ووفر یا اسپیکر ساب ووفر، همراه با محفظه بیس، اغلب بزرگتر از محفظه صداهای متوسط داشت.


تاریخچه آمپلی فایر های گیتار کمبو

تاریخچه آمپلی فایر های گیتار کمبو به سال 1933 مربوط میشود. در این سال تنظیمات آمپ Vivi-tone برای اجراهای زنده و برنامه های رادیوئیمورد استفاده قرار گرفت. در سال 1934، Rickenbacker یک آمپ کومبو مشابه را راه اندازی کرد که تصویر آن را در زیر مشاهده میکنید. این شرکت محافظ های کناری را به آن اضافه کرد تا  در هنگام حمل و نقل، سیستم در وضعیت خوبی قرار داشته باشد و پروسه حمل آن راحتتر شود.

در اوایل دهه 1960، Dick Dale نوازنده معروف، گیتاریست سبک راک با کمپانی فندر شروع به تولید امپ های سفارشی کرد که منجر به تولید اولین آمپلیفایر 100 واتی شد. او محدودیت های فناوری تقویت الکتریکی را شکست، و به توسعه تجهیزات جدید کمک کرد که قادر به تولید تن های Clean باشند. دیستورشن در دهه 1960 محبوبیت بیشتری پیدا کرد، هنگامی که دیو دیویس گیتاریست، افکت های دیستورشن را توسط اتصال خروجی یک آمپلیفایر در ورودی یک آمپلی فایر دیگر تولید کرد.


سرگذشت آمپلی فایر های گیتار الکتریک

تاریخچه آمپلی فایر های گیتار به حدود صد سال پیش باز میگردد. در سال 1920، نواختن گیتار مجهز به پیکاپ بسیار سخت بود، پیدا کردن آمپلی فایر و اسپیکر تنها ازکمپانی Radio Horns قابل خریداری بود و دارای خروجی آکوستیک فرکانس پایین بود. اسپیکر مخروطی، در محفظه های آمپ 2000 به صورت گسترده ای مورد استفاده قرار گرفت، و تا سال 1925 برای فروش عرضه نشده بود. اولین آمپلی فایر و اسپیکر ها فقط با باتری های بزرگ قابل اجرا بودند، که باعث می شد حمل آن ها سخت و این آمپلی فایر ها سنگین باشند. زمانیکه مهندسین اولین آمپلیفایر دارای جریان AC  را طراحی کرده بودند  خیلی زود برای آلات موسیقی با صدای بالاتر مورد استفاده قرار گرفتند.

سرگذشت آمپلی فایر های گیتار الکتریک

مهندسین اولین سیستم آمپلی فایر و اسپیکر با صدای بلند، و قدرتمند را برای سیستم های عمومی و سالن های سینما طراحی کردند. این سیستم های PA بزرگ و سیستم های صدای سالن های سینما بزرگ و گران قیمت بودند، و همچنین برای بسیاری از موزیسین ها مورد استفاده نبود. پس از سال 1927، سیستم های PA کوچکتر و قابل حمل با جریان AC که می توانستند به سوکت های دیواری به راحتی متصل شوند بین موزیسین ها بسیار محبوب شدند. در اواخر دهه، 1920 تا اواسط دهه 1930، سیستم های قابل حمل کوچک PA و آمپلیفایر های کومبو کوچک تقریبا مشابه یکدیگر بودند. این آمپ ها یک بخش کنترل ولوم تک و یک یا دو جک ورودی، اسپیکر های فیلد کویل و محفظه چوبی نازک داشتند.

این آمپ های اولیه کنترل تن یا حتی سوئیچ On-Off نداشتند. در سال 1928، Stromberg-Voisinet اولین شرکتی بود که ساز های استرینگ شده و پک آمپلیفایر می فروخت. این امپ شمایلی همچون تصویر زیر را داشت. با این حال، نوازندگان به دلیل استفاده از تن و ولوم نامطلوب، و عدم اطمینان کافی توجه  چندان زیادی به محصولات این شرکت نداشتند. در سال 1932، ابزار های الکترو استرینگ آمپ گیتار همراه با خروجی بالا و پیکاپ مپنتیک استرینگ رونمایی شدند. الکترو الگوی استاندارد آمپ های کوچک موسیقی جز را تنظیم کرده است: یک محفظه چوبی همراه با آمپلی فایر الکترونیکی که در داخل آن نصب شده بود و یک دسته راحت جهت حمل راحت این سیستم را ارائه کرد.


برای یک شنونده اجرا کنید

بارها تمرین کنید و فلوتتان را مقابل اعضای خانوده، دوستان یا حتی حیوانات خانگیتان بنوازید. چه مخاطبانتان کم باشند و چه زیاد، اجرا در برابر چشمان سایرین اعتماد به نفستان را بالا می برد و تواناییتان برای اجرا را تقویت خواهد کرد.

اگر برای شروع استرس دارید، این را به یاد داشته باشید که تنها شخصی که می داند خود شما هستید! هیچکس دیگری نمی داند. فقط لبخند بزنید! لبخند همه چیز را پنهان می کند.

نظریه های موسیقی را مطالعه کنید

نظریه موسیقی اهمیت دارد. هرگاه بتوانید به نت خوانی مسلط شوید، قادر خواهید بود هر قطعه ای که تا به حال نوشته شده است را بنوازید. گام ها را یاد بگیرید، آنها همیشه به کار می آیند.

قطعه هایی که می نوازید را به خاطر بسپارید و از حافظه تان برای یاد آوریشان استفاده کنید. هر چه زودتر شروع کنید، این کار طبیعی تر خواهد شد. کم کم متوجه خواهید شد که تمرین و یادگیری قطعه ها از حفظ، به پیشرفت سریعتر و آسانتر شما در نواختن کمک می کند.

از فلوتتان مراقبت کنید

همیشه داخل فلوتتان را پس از نواختن تمیز کنید. جهت تمیز کردن، قطعات آن را از هم جدا کنید. اما هرگز میله یا Rod را از فلوت نکشید، مبادا گیر کند.

قسمت بیرونی را با یک دستمال نرم پاک کنید. همیشه ساز را با احتیاط در جا یا کیف مخصوصش قرار دهید. با انجام این کار از خطرات احتمالی جلوگیری خواهید کرد.

از کارتان لذت ببرید

مهم ترین نکته اینست که شما از فلوتتان، یادگیری آن و به چالش کشیدن خودتان لذت ببرید. برای خودتان هدف گذاری کنید. به یک گروه فلوت نواز یا یک ارکستر محلی بپیوندید. اگر هنوز در مراحل یادگیری هستید، آنها را مطلع کنید. شما هم مانند هر موسیقیدان دیگری باید این مراحل یادگیری را پشت سر بگذارید. به تمرین و یادگیری ادامه دهید. فلوت سازی جادویی است که شما را سر ذوق می آورد.

با فلوتتان به جامعه موسیقی قدم بگذارید. این بهترین راه برای یافتن دوستان جدید و یادگیری با دیگران است. وقتی کار و اجرای شما در سطح استاندارد است و از اعتماد به نفس خوبی برخوردارید، فعالیتتان را بیشتر کرده و در رویدادهای محلی به عنوان نوازنده موسیقی پس زمینه حضور پیدا کنید. از لاکتان بیرون بیایید!


تمرینات دهانی را انجام دهید

فلوتیتست ها به لبهای قوی نیاز دارند. بدون خجالت این تمرینها را انجام دهید:

  • لب پایینتان را جلو بیاورید، یعنی آن را غنچه کنید.
  • لب بالا و پایینتان را به حالت بوسه جمع کنید.

از زبانتان برای نواختن نت در فلوت استفاده کنید. چندین بار عبارت “Twen-Ty Tur-tles” را ادا کنید. سپس با در نظر گرفتن عبارت “Tuu-Tuu-Tuu-Tuu” یک نت را اجرا کنید. پس از مدتی برایتان طبیعی می شود.

تمرین شما را قویتر می کند

حداقل نیم ساعت در روز تمرین کنید. انجام این کار بسیار بهتر از چند ساعت تمرین فقط یک روز در هفته است. مانند یک ورزشکار باید به تمرین ادامه دهید. بخشهای دشوار را مانند موارد آسان تمرین کنید. هر چیزی برایتان سخت بود، کم کم آن را اجرا کنید تا آسان شود.

صبور باشید! به یاد دارم وقتی می خواستم نت میانی E را یاد بگیرم، خیلی کلافه شده بودم. نمی توانستم آن را درست اجرا کنم. بعدها توانستم آن را کامل و درست بنوازم.